سگ آوازخوان
شاید قبلا شنیده باشید که «سگ آوازخوان»، یک فیلم انیمیشن و فیلم کودکان جدید از لباسی که نه پیکسار است، نه دیزنی، نه دریم ورکز، نه افرادی که «عصر یخبندان» را به شما هدیه کردند و نه افرادی که «مینیون ها» و من نفرتانگیز»، علاوه بر اینکه از یک ارائهدهنده محتویات حواسپرتی کودکانه نیست، همچنین فیلمی است که شخصیتی را نشان میدهد که یک یاک است و فلیتوود یاک نام دارد .
همه این چیزها درست است. «سگ راک» محصول مشترک کرهای و چینی است که توسط هنرمندان انیمیشن آمریکایی عمدتا ساخته شده است. بخشهایی از سناریوی آن ممکن است به نظر برسند که از فیلمهایی مانند «پاندای کونگ فو کار» الهام گرفته شدهاند، اما منبع واقعی فیلم یک رمان گرافیکی چینی به نام «سگ راک تبتی» نوشته ژنگ جون است که کار روزانهاش به عنوان یک نوازنده راک چینی. و بله، یک شخصیت در آن وجود دارد که یک یاک است به نام Fleetwood Yak.
اما صادقانه بگویم، این واقعاً ناپسندترین شوخی در کل فیلم پر نور، پر از رنگ اصلی و کوتاهتر از 90 دقیقه است. چیزی که در مورد «راک داگ» جالب است این است که چقدر فیلم کودکانه است. درست است، صدای بازیگران نسخه آمریکایی طوری طراحی شده است که جذابیت بزرگسالان را داشته باشد. صداپیشگی فلیتوود یاک فوقالذکر توسط سم الیوت انجام میشود و نقش یاک از نظر ساختاری اشارهای به کار آقای الیوت در «لبوفسکی بزرگ» است. اما این فیلم علیرغم اینکه در مورد سگی است که می خواهد موسیقی راک بنوازد، به غیر از آن هیچ ارجاع چشمکی به فرهنگ پاپ ندارد. بازیگران طنز که صداگذاری می کنند، از جمله لوک ویلسون، لوئیس بلک، مت دیلون، جی.کی. سیمونز، کنان تامپسون و ادی ایزارد، همه کارهای خود را با ذوق و شوق انجام می دهند، اما هیچ چیز هوشمندانه ای در این مورد وجود ندارد.
داستان بسیار ساده است. در کوه آسیایی (در اینجا به تبت به طور برجسته اشاره نشده است)، اتحادی از سگ های نگهبان و بره های خود قیچی موفق شده اند جامعه ای را تشکیل دهند که با خوشحالی گرگ های درنده را دور نگه می دارد. پاتریارک ماستیف خامپا (سیمونز) به این باور رسیده است که موسیقی هیچ نقشی در این جامعه ندارد - بیش از حد حواس پرتی - و آن را ممنوع کرده است. بودی (ویلسون) پسر خوشخلاق اما بیآتش او، که با کلاه پشمی بسیار تمیزی خمیده است و با این وجود موفق میشود فریاد بزند: «سنگر»، روزی با سقوط یک رادیو از هواپیما، در درهای میگذرد. هنگامی که او در یک ایستگاه خاص کوک می شود، اصلا نمی تواند چیزی را که می شنود باور کند. او شروع به رقصیدن با آن موسیقی خوب و خوب و غیره می کند. او یک کوتو/گیتار را از انبار روستا بیرون میآورد و به نواختن میپردازد، که باعث آزار پدرش میشود. اما پیرمرد نرمافزاری است و به او یک بلیط اتوبوس به شهر بزرگ میدهد، جایی که امیدوار است به پارک راک برود و از بت جدیدش، ستاره راک راک آنگوس اسکترگود، بیاموزد. ورود بودی توجه یک گله گرگ به رهبری لینوکس (سیاه) را به خود جلب می کند، که پس از اخراج از منبع کوهی گوشت گوسفندی خود، اکنون مسابقات هنرهای رزمی ترکیبی را در عرصه ورزش محلی اجرا می کند و اراذل و اوباش در اطراف بی نتیجه هستند. باند او بنابراین Linnuxx در اینجا فرصتی برای بازگشت به Khampa می بیند. در همین حال، بودی ساده لوح و جذاب در پارک راک شکست می خورد، اما با اکراه توسط آنگوس (ایزارد) پر زرق و برق پذیرفته می شود، کسی که در حال نوشتن تک آهنگ جدید خود است که مدت هاست به پایان رسیده است، و شیفته بودی می شود که استعداد رو به رشدش او را می بیند. هنگامی که گیتار خود را می نوازد، آتش آبی بسیار زیبایی ایجاد می کند.
همه اینها به همان اندازه که به نظر می رسد احمقانه و بی ضرر است، و اگر مثل عسل نباشد، از آب نبات پنبه ای بسیار ریز تابیده شده پایین می آید. من باید برای دیدن این فیلم مانند هر غیرنظامی دیگری هزینه می کردم. توزیع کنندگان آن را برای مطبوعات "دیجیتال" غربال نمی کردند، بنابراین علیرغم اعتراض من به اینکه راک را دوست دارم، و اینکه در حالی که من معمولاً گربه ای هستم، سگ ها را نیز دوست دارم، بنابراین بررسی من چقدر بد بود، می توانستم پیشرفت نکن بنابراین ساعت دو بعدازظهر امروز به سمت مالتی پلکس محلی خود رفتم. در راه رفتن به تئاتر، پرستار بچهای شش ساله را دیدم، و گفتم: «بچهها میخواهید «راک داگ» را ببینید؟ من هم همینطور؟" و من متوجه شدم که شاید این ظاهر خوبی برای یک مرد پنجاه ساله دارای اضافه وزن به تنهایی برای ورزش کردن نبود. در هر صورت، علیرغم همه چیزهای زیادی که «راک داگ» نیست - یکی از آنها «پر از موسیقی راک است.» قطعههایی از آهنگ Foo Fighters و قطعههایی از آهنگ Radiohead و یک آهنگ اصلی وجود دارد و همینطور است - میتوانم گزارش بدهم که آن را به وجد آورد و خوشحال کرد، و مهمتر از همه، خانهدار بچههای کوچک و دایههایشان را ساکت کرد. من آن را تماشا کردم. اگر این تجربهای است که عادتهای فعلیتان در سینما رفتن به آن نیاز دارند، «راک داگ» را با اطمینان ببینید.